-
نادیده رخت, در غم عشقت, شده مشکل
یکشنبه 1 دیماه سال 1392 02:21
Quand j'etais plus jeune que maintenan je pensais que tout le mond penser comme moi je pouvais pas distinguer la difference entre les gens mais le temps m'a appris que la difference est la beauté
-
یادآوری ها ۲
یکشنبه 1 دیماه سال 1392 02:11
1) زمانی که من مدرسه رفتن رو شروع کردم, تازه جنگ تموم شده بود. نتیجه ی این جریان این بود که نقاشی ما بچه های اون موقع تا جایی که یادمه همیشه صحنه هایی از جنگ ایران و عراق و معمولا حاوی تصویرهای کلیشه ای بود که در ذهن یه بچه ی ۶-۷ ساله وجود داره.... اما یادمه که یه پسره هم کلاس ما بود به اسم میرزایی.. قدش هم برای یه...
-
آن وقت ها, هنوز
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 02:23
آن وقت ها, هنوز... کوچک بودم! کوچک تر از آن که بفهمم روزی همه خواهند رفت .... آن روزها, هنوز... کوچک بودم! کوچک تر از آن که بفهمم چرا برخی عکس میگیرند ... نمی دانم... کسی به آن عکس ها مینگرد ؟!!! چگونه ام در آن ها ؟!! ... امروز تصویری برای خاطره بازی ندارم! پس .... زنده باد حافظه ام که می خواهد بسازد آنچه را که نداشته...
-
دل گرفتگی های شبانه 2
جمعه 17 آبانماه سال 1392 23:33
یکی از بزرگ ترین آرزوهای زندگی من این بود که برای ادامه ی تحصیل برم خارج از ایران!.... اما توی این سال ها این قدر جواب نه در پاسخ به ویزای درخواستی شنیدم ...این قدر روند ویزا گرفتن طول کشید که دیگه هیچ انرژی برای رفتن ندارم!! ... حتی اگه ویزا هم برام بیاد دیگه خوشحال نمیشم!!!........ این قدر انگیزه م گرفته شده که دیگه...
-
یادآوری ها 1
جمعه 12 مهرماه سال 1392 02:50
اولین بار 19 سالم بود که به طور جدی سعی کردم عاشق بشم!! ... البته قبل از اتفاق مزبور، چند بار جسته و گریخته تلاش های نافرجامی رو انجام داده بودم! اولین بار دختری زرتشتی بود که اصلا نفهمید من ازش خوشم میاد، چون اصلا بهش نگفتم!! به یک دلیل ساده و خنده دار و بچه گانه و البته به نظر من در اون سن و سال، بسیار مهم!!!... چون...
-
چو جهان از ما گذرد ای دل/ چه ز ما بر جا به زمان ماند!؟
جمعه 12 مهرماه سال 1392 01:54
زمانی بود که من واقعا به بحث کردن و تحلیل سیاسی علاقه مند بودم، گرچه هنوز هم به شدت به این مساله علاقه دارم اما سال هاست به این نتیجه رسیدم که درصد کمی از آدم ها قدرت تحلیل و پردازش دارن! و به همین علت اغلب طوطی وار به بیان نظرات خوانده شده شان می پردازن!... به نظرم بسیاری از کسانی که به روحانی رای دادن فقط و فقط به...
-
یک گاهی فقط یک نیست!
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 00:50
20 مرداد!!!!
-
دل گرفتگی های شبانه 1
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 00:23
خدایا خواهش می کنم هیچ وقت من رو در موقعیتی قرار نده که دیگران بخوان بهم التماس کنن...من بدم میاد... هیچ وقت هم من رو در نظر دیگران بالاتر از چیزی که واقعا هستم نشون نده...همون چیزی نشونم بده که هستم
-
آخ، اگه بارون بزنه!
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 01:23
آآآآآآآآآآآخ به گمانم بعضی آواها رو، اگر از عمق وجود آمده باشند، نمیشه فراموش کرد!! چه خود گفته باشیم، چه از زبان دیگران شنیده باشیم.....
-
برای آخرین بار!
شنبه 29 مهرماه سال 1391 15:11
قرار نبود تموم بشه!!! چه تصوراتی داشتم..... چه خنده ها که نکردیم!!!... چه گریه ها و غم ها که نداشتیم و نداریم!!!
-
همش دلم می گیره!!
شنبه 15 مهرماه سال 1391 01:42
زمانی که شروع به نوشتن این وبلاگ کردم... به نسبت امروز، آدم امیدوارتری بودم... دست کم دلم می خواست که اندیشه هام رو جایی ثبت کنم!! ... اما بعد از مدتی حتی حوصله ی همین کار رو هم ندارم دیگه!!.... راستش دچار درد مزمن "که چی؟!!" شدم! ... به این سو و آن سو می نگرم . . . از آن همه هستی . . چرا بیشتر می دارمت؟!؟!
-
ای ساربان، لیلای من کجا می بری!!!؟!؟
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 05:28
زمانی که دانشجوی کارشناسی بودم اوضاع کاملا بر وفق مرادم بود.... درسم خوب بود و هر ترم در بیشتر درس ها بهترین نمره ها رو می گرفتم.. همه ی دخترها و پسرهای دانشکده ی فنی من رو می شناختن و روی من حساب می کردن... این ها همه من رو راضی می کرد و واقعا هنگامی که می خواستم کارنامه ی هر ترم رو بگیرم مانند بچه های کوچک کلی ذوق و...
-
این یکی هم نشد!!! :(
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 01:12
گاهی اوقات توی زندگی شرایطی برای آدم پیش میاد که هرچه میکنه...هیچ پیشرفتی براش حاصل نمیشه!!!! تا حالا دیده بودین که کسی از یه دانشگاه خارجی پذیرش بگیره و حتی سفارت هم بره و وقتی که منتظر جواب سفارت هست خبر برسه که استادی که این شخص رو پذیرش کرده، ناگهان بازنشسته شده و دیگه نمی تونه اون رو بگیره!!!!؟؟؟ خب...این دقیقا...
-
آخه چراااااااااااااااا؟!؟!؟؟؟!!!!
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 00:57
Normal 0 false false false false EN-US X-NONE AR-SA من واقعا عصبانیام... از همه چی ..... اصلا نمیتونم درک کنم چرا چند ساله هرکاری میکنم به در بسته میخورم........ هر کاری !!!! *دلم میخواد برای ادامهی تحصیل به خارج از ایران برم....رزومه و شرایطم هم از خیلیها بهتره.... اما هرچی خنگ و بچه تنبل توی کلاسمون بودن الان...
-
تو اون کوه بلندی!!!
یکشنبه 9 آبانماه سال 1389 11:28
تا حالا از این آلوچه ها و برگه های هلو، که ترش هستند و بیرون می فروشند، دیدین؟... از همون هایی که قرمزی خوشگلی دارن و آدم رو به هوس می ندازن. دست فروش های دربند هم ازشون می فروشن. من هیچ وقت مشتری این جور چیزها نبودم و نیستم. اما یک بار هوس کردم مزه ی این ها را امتحان کنم. آن هم کجا؟!؟!؟!....... قلعه رود خان. با اجازه...
-
تنها گواه ما شد خدا
شنبه 30 مردادماه سال 1389 00:47
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA هفته ی پیش برای انجام کاری، به مدت یک هفته به کرمان رفته بودم. من دوره های راهنمایی و دبیرستانم را در کرمان گذرانده ام. این است که از این شهر خاطره هایی دارم. مسافرت کاری هفته ی گذشته یکی از آن ها را برایم زنده کرد. Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA زمانی که...
-
می گذرد کاروان
شنبه 16 مردادماه سال 1389 00:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA به نظر من، هر شهر، برای هر انسان با مفهومی برابری خواهد کرد. بعضی را که دیده، مفاهیمی ساخته و در ذهن، آن شهر را با آن مفاهیم می شناسد و ندیده ها را با تخیل و شنیدن مجسم می کند. این است که برای آدمی، تمامی شهرها نمی توانند یک مفهوم داشته باشند. نقش یکی پر رنگ تر است. در...
-
ترانه های محلی ـ ۲ (تصویر سازی و نقش زنان)
شنبه 2 مردادماه سال 1389 00:46
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA در نوشتار پیشین، شباهت های برخی از ترانه های محلی مورد بررسی قرار گرفت و همچنین به پراکندگی آن ها در قسمت های مختلف جغرافیایی اشاره شد. در این قسمت، از دید دیگری به ترانه های محلی می نگریم. تصویر سازی و لحن زنانه ای که برخی از این ترانه ها دارند، پدیده ای است که کمتر به آن...
-
ترانه های محلی - ۱ (همسانی)
شنبه 26 تیرماه سال 1389 00:53
حسین کوهی کرمانی، صادق هدایت و ... از نخستین کسانی بودند که به جمع آوری ادبیات فولکلوریک و پژوهش در آن پرداختند. Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA " ترانه های محلی " یکی از شاخه های ادبیات فولکلوریک است. به نظر می رسد با تامل در این ترانه ها می توان اطلاعات مردم شناختی و جامعه شناسی بسیار خوبی در...
-
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان ...
یکشنبه 13 تیرماه سال 1389 01:38
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 سیستم حکومتی جامعه ی ایران، براساس روش سرمایه داری شکل گرفته است. به نظر می رسد که در این نوع سیستم، به دلیل نیاز ویژه به گردش اقتصاد، نقش ایدئولوژی در حکومت بسیار کمتر از دیگر نظام هاست. اما به نظرم باید در این میان، به این مساله توجه کرد که...
-
گر به تو افتدم نظر...
جمعه 28 خردادماه سال 1389 03:40
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 هنگامی که تازه وارد دانشگاه شده بودم، سمیناری در دانشگاه برگزار شده بود به نام "عشق، انتروپی و راه زندگی" که دکتر "بهادری نژاد" سخنرانش بودند. قانون دوم ترمودینامیک از قوانین مهمی است که بحث های فلسفی زیادی را شکل می دهد....
-
عاشقانه ترین مصرع سعدی
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 02:49
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 به عقیده ی من Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ، یکی از زیباترین و عاشقانه ترین و پر مفهوم ترین شعرهای سعدی، همین مصرع " که هنوز من نبودم ، که تو در دلم نشستی " است. از هر دری سخنی: 1) Normal 0...
-
خیام و ابرو و جریان آشفته
یکشنبه 16 خردادماه سال 1389 04:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 من کاملا با طبقه بندی و رده بندی کردن موضوعات مخالفم. به نظرم در موضوعاتی مانند علوم انسانی(سینما و ادبیات و ....) گفتن این که "ده فیلم برتر قرن بیستم" این ها هستند و یا "سد 1 کتابی که باید قبل از مرگ خواند" و از قبیل این نوع...
-
چون است حال بستان ....
چهارشنبه 12 خردادماه سال 1389 04:57
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 به ن ظ ر من یکی از واقعیت های تلخی که نباید از یاد برد، پذیرش این نکته است که به قدرت رسیدن شخصی مانند خمینی بخشی از گوشه ی سیاه و تاریک تاریخ کشورمان است. می گویند کسانی که پیامبر می خوانیم، انسان های باهوشی بوده اند. آن ها برای رسیدن به قدرت و...
-
لب بوم اومدی گهواره داری/ هنوز من عاشقم تو بچه داری!
شنبه 8 خردادماه سال 1389 02:26
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 "........یک روز خنده ی تلخی کرد و گفت: نزدیک یک سال من هر روز پهلوی تو بودم، به سر من چه گلی زدی که به عکسم بزنی! از وجود زنده و شاداب و پر حرکتم چه گرفتی که از عکسم بگیری؟!.... با این وجود عکسی که همان سال برای کارنامه ی تحصیلی گرفته بود به...