همنوایی شبانه

جایی که توش می نویسم تا یادم نره چی فکر می کردم.

همنوایی شبانه

جایی که توش می نویسم تا یادم نره چی فکر می کردم.

تو اون کوه بلندی!!!

 

   تا حالا از این آلوچه ها و برگه های هلو، که ترش هستند و بیرون می فروشند، دیدین؟... از همون هایی که قرمزی خوشگلی دارن و آدم رو به هوس می ندازن. دست فروش های دربند هم ازشون می فروشن.   

   من هیچ وقت مشتری این جور چیزها نبودم و نیستم. اما یک بار هوس کردم مزه ی این ها را امتحان کنم. آن هم کجا؟!؟!؟!....... قلعه رود خان. 

  

   با اجازه ی شما!!، یک کاسه آلوچه و برگ هلو خریدم و در راه بالا رفتن از کوه، نوش جان می کردم!!!!! بعد از تمام شدن آلوچه ها و برگه های هلو، آب توی کاسه رو هم تا ته، سر کشیدم تا به طبیعت آسیب نرسونم!!

ادامه مطلب ...