همنوایی شبانه

جایی که توش می نویسم تا یادم نره چی فکر می کردم.

همنوایی شبانه

جایی که توش می نویسم تا یادم نره چی فکر می کردم.

نادیده رخت, در غم عشقت, شده مشکل



Quand j'etais plus jeune que maintenan 



je pensais que tout le mond penser comme moi      

je pouvais pas distinguer la difference entre les gens  

        

mais le temps m'a appris que   

la difference est la beauté                                            

یادآوری ها ۲

1) زمانی که من مدرسه رفتن رو شروع کردم, تازه جنگ تموم شده بود. نتیجه ی این جریان این بود که نقاشی ما بچه های اون موقع تا جایی که یادمه همیشه صحنه هایی از جنگ ایران و عراق و معمولا حاوی تصویرهای کلیشه ای بود که در ذهن یه بچه ی ۶-۷ ساله وجود داره....

اما یادمه که یه پسره هم کلاس ما بود به اسم میرزایی.. قدش هم برای یه بچه اول دبستان واقعا بلند بود.. این آدم همیشه نقاشی هاش مسابقه ی فوتبال ایران و برزیل بود و ایران با نتیجه های ۱۸ - هیچ و یا ۲۰ بر صفر بر برزیل مفلوک غلبه کرده بود 

الان نمیدونم که این آدم کجاست و چه میکنه!!... راستش هیچ وقت دیگه هم ندیدمش... اما امشب یادم اومد که موقع قرعه کشی جام جهانی اگه هنوز اون احساس رو داشته باشه چقدر دوست داشته که ایران با برزیل هم گروه بشه 



2) چند وقت پیش به این فکر افتادم که من چرا جز چند نفر خاص دیگه با بچه هایی که در دبیرستان و یا دانشگاه هم کلاس بودم ارتباطی ندارم!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

بعد نشستم و دیدم که کلا ۴-۵ تا از این هم کلاسی ها هستن که میدونم در چه کارن!! البته اونا هم از طریق فیس بوک و برای گفتن تبریک تولد و این جور چیزا!!

بعدتر فکر کردم که من اصلا بیشتر بچه های هم مدرسه ایم رو دیگه حتی تو خیابون هم ندیدم!!! و احتمالا بعد از این مدت هم اگه ببینم دیگه نمیشناسم!!! ...... 

نمیدونم اونا هم گاهی به یاد من میوفتن یا نه ولی من همیشه قیافه ی اون موقعشون رو یادمه ... قیافه ی اونایی که از من بدشون میومد, خوششون میومد یا بی تفاوت بودن.......


3) وقتی ابتدایی بودیم یه پسره تو کلاسمون بود به نام "مهرداد حاتمی"... اون موقع ها که اورکات اومده بود پیداش کردم و بهم گفت یادمه یه همچین کسی بود ولی کلا چیزی یادم نمیاد!!! و از این حرف ها که خوبی و چی کاره ای و اینا!!!!

یه هم کلاسی دیگه هم داشتم به اسم "احسان بستاندوست"...اینو هیچ وقت پیدا نکردم...هیچ جا!!!!! ... خیلی دلم میخواد بدونم الان کجاست و چه میکنه!! 

اصلا نمیتونم درک کنم چه طور آدم ها میتونن کسایی که در گذشتشون بودن رو فراموش کنن!!!! .... من که تا حالا برام همچین اتفاقی نیفتاده!