همنوایی شبانه

جایی که توش می نویسم تا یادم نره چی فکر می کردم.

همنوایی شبانه

جایی که توش می نویسم تا یادم نره چی فکر می کردم.

چو جهان از ما گذرد ای دل/ چه ز ما بر جا به زمان ماند!؟

زمانی بود که من واقعا به بحث کردن و تحلیل سیاسی علاقه مند بودم، گرچه هنوز هم به شدت به این مساله علاقه دارم اما سال هاست به این نتیجه رسیدم که درصد کمی از آدم ها قدرت تحلیل و پردازش دارن! و به همین علت اغلب طوطی وار به بیان نظرات خوانده شده شان می پردازن!...


به نظرم بسیاری از کسانی که به روحانی رای دادن فقط و فقط به خاطر این که در شناسنامه شان مهر خورده شده باشه در انتخابات شرکت کردن و برای بهتر شدن نتیجه ی این اجبار، ترجیح دادند که نام وی را بنویسند... 

تاریخ گواهی میدهد که در جوامعی مثل ما، راه رسیدن به دمکراسی نوپاست و به شدت درگیر با مقاومت تک تک ما!!! وقتی به فرانسه و کشورهای کنونی دارای جایگاه ویژه در این زمینه نگاه کنیم، می بینیم که راه طی شده برای رسیدن به موقعیت کنونی خیلی سنگلاخ تر و طولانی تر از راهی است که ما در حال پیمودنش هستیم و این موجب خوشحالیست!


.....

برخی تصمیم های زندگی زخمی عمیق بر جای میذارن اما به نظر من، مهم اینه که مطمئن باشیم کار درست رو انجام دادیم..... و من الان با علم بر این که زخم تصمیمم خیلی جان سوز بود، هم چنان عقیده دارم که تصمیم به جایی گرفتم.



دل گرفتگی های شبانه 1

خدایا 

خواهش می کنم هیچ وقت من رو در موقعیتی قرار نده که دیگران بخوان بهم التماس کنن...من بدم میاد...

هیچ وقت هم من رو در نظر دیگران بالاتر از چیزی که واقعا هستم نشون نده...همون چیزی نشونم بده که هستم

آخ، اگه بارون بزنه!


آآآآآآآآآآآخ


به گمانم بعضی آواها رو، اگر از عمق وجود آمده باشند، نمیشه فراموش کرد!!  چه خود گفته باشیم، چه از زبان دیگران شنیده باشیم.....

  

برای آخرین بار!

قرار نبود تموم بشه!!! 

چه تصوراتی داشتم..... چه خنده ها که نکردیم!!!... چه گریه ها و غم ها که نداشتیم و نداریم!!!